/2020/1/13981014112635.jpg
شناخت مفهوم فرهنگ مالیاتی
امروزه با گسترش پدیده جهانیشدن و تنوع و تعدد نظامهای مالیاتی در کشورهای مختلف و همچنین رویارویی فرهنگهای متفاوت، اهمیت پرداختن به موضوع فرهنگ مالیاتی در کشورها بیش از هر زمان دیگر محسوس است. اهمیت این موضوع بهتازگی برای بسیاری از سازمانهای بینالمللی ارائه دهنده کمکهای مالی همچون بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز آشکار گشته است.
بانک و صنعت، فرهنگ مالیات اصطلاحی است که در سه حوزه اقتصاد، جامعهشناسی و تاریخ قابل تبیین است. در تعریف سنتی مفهوم « فرهنگ مالیاتی » یک کشور، عمدتا پرداختکنندگان مالیات مدنظرند و پدیدآورندگان نظامهای مالیاتی کمتر به عنوان بخشی از این فرهنگ موردتوجه قرار میگیرند. اما رویکرد اخیر درباره مفهوم « فرهنگ مالیاتی »، هم پرداختکنندگان مالیات و هم کیفیت ارتباط آنها با مقامات و مسئولین مالیاتی را کانون توجه خود قرار داده است.
تعریفی که در سالهای اخیر، اقتصاددانان طرفدار ایجاد اصلاحات در نظام مالیاتی ارائه دادهاند، عمدتا بر « ذهنیت مالیاتی » متمرکز است که متشکل از دو مفهوم « روحیه پرداخت مالیات » و « انضباط مالیاتی » است و بر رابطه بین پرداختکنندگان مالیات و دستاندرکاران این حوزه دلالت دارد. فرهنگ مالیاتی هر کشور به مجموع سازمانها و تشکیلات رسمی و غیررسمی مرتبط با نظام مالیاتی و عملکرد آن گفته میشود که در طول زمان وارد فرهنگ هر کشور شده و دربرگیرنده روابط و وابستگیها و تعاملات بین آنهاست. به منظور ایجاد کارایی و اثربخشی سیاستهای مالیاتی، شناسایی ضعفها و اختلالات موجود در فرهنگ مالیاتی بسیار حائز اهمیت است. از آنجا که ساختار مالیات یک کشور مانند فرهنگ ملی آن پویا و در حال تغییر و تحول است، بررسی دو عامل « پرداختکنندگان مالیات » و « کارگزاران مالیاتی » به تنهایی به عنوان نقشآفرینان این نظام کافی و موثر نبوده و درنهایت دیدی منحصر و محدود به دست میدهد که در آن جنبه تکامل و پویایی این نظام نادیده گرفته میشود.
بهعبارتدیگر فرهنگ مالیاتی در کشورها نهتنها از نظام مالیاتی آن کشور و عمل پرداخت مالیات تشکیل شده بلکه رابطه بین کارگزاران حوزه مالیات و پرداختکنندگان را هم در برمیگیرد. ترکیب دو واژه مالیات و فرهنگ در قالب همین فرایند تکاملی شکل میگیرد. عمدتا موضوعات مربوط به هر دو واژه مالیات و فرهنگ از طریق وقایع تاریخی هر کشور وارد ساختار آن میشوند.
هر نظام مالیاتی مطلوب، پیشینههای تاریخی، اقتصادی و جامعهشناختی خاص خود را دارد و نمیتواند مستقل از دو عامل مکان و زمان شکل بگیرد. در این راستا، امکان طراحی یک نظام مالیاتی که برای همه کشورهای جهان کاربرد داشته باشد غیرممکن است. بنابراین فرهنگ مالیاتی خاص یک کشور به طور همزمان بهوسیله نظام مالیاتی متداول در آن کشور (به طور مثال مالیاتهای مستقیم و غیرمستقیم) از یکسو و تقابل نقشآفرینان و ارزشهای فرهنگی چون صداقت، عدالت، حس تعهد و مسئولیت از سوی دیگر ایجاد میشود.
اما متأسفانه برخی افراد به دلیل قصور در پرداخت مالیات در گذشته ( با استفاده از روشهای پنهانی و زیرزمینی) اکنون نیز ادامه انجام این روند را بر حق دانسته و بدون در نظر گرفتن تبعات منفی ناشی از آن برای همگان و در سطح ملی، به زیر پا گذاشتن قوانین به این شیوه خو گرفتهاند. ایجاد تغییر در ذهنیت و باور مردم و همسو کردن آن با تحولات جدید نیازمند فرهنگسازی جدی و مهمتر از آن صرف زمانی طولانی است. مردم در این شرایط میبایست واقعیت امر دموکراسی را پذیرفته و خود را با آن مطابقت دهند و باور داشته باشند که مردمسالاری تنها برخورداری مردم از یک سری حقوق از جانب حکومتها نیست بلکه عمل به تعهدات متقابل را نیز شامل میشود.
پرداخت مالیات به منظور فراهم آوردن منابع مالی موردنیاز نهادهای دموکراتیک و یاریرسانی به دولتها در انجام وظایف مربوط به تأمین کالاهای اساسی شهروندان بهویژه در شرایطی که صندوق قرضه ملی با کمبود مواجه است، از جمله این تعهدات محسوب میشود. بنابراین زمانی میتوانیم به حد مطلوب و قابل قبولی از رفاه و توسعه پایدار دست یابیم که همه مردم از قوانین مالیات تبعیت کرده و برای اجرای آن ارزش قائل شوند.
سازمان امور مالیاتی