به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت ، شیرین لشگری تحلیلگر ارشد مالی درخصوص تحلیل آتی بازار بورس و عرضه اولیه دولتیها سوال خود را اینگونه مطرح میکند که آیا رشد بورس میتواند مخرب باشد یا خیر؟
همگان شاهد جهش شاخص بورس در سال 98 و حتی اوایل 99 بودیم که شاید در چند دهه اخیر بیسابقه بوده است و شاخص کل مستمر رکورد شکست، در اینباره دلایل متعددی مطرح است که به تعدادی از آنها اشاره میکنم.
کنترل و مدیریت نقدینگی جامعه
همانطور که در سیاستهای اقتصادی دولت در سال جدید مطرح گردیده، پذیرش و ارایه سهام شرکتهای دولتی در بازار بورس به عنوان عرضه اولیه سهام، باعث تقویت بدنه بورس شده و خواهد شد. نتایج این کار کنترل و مدیریت نقدینگی جامعه را به دنبال دارد. به موجب اجرای صحیح آن، کلیه سرمایهگذاران و آحاد مردم را ترغیب به این فعالیت تخصصی مینماید، با خارج شدن نقدینگی جاری از سایر بازارهای بدون ساختار و ورود به بازار تخصصی بورس سرمایههای آنها را تحت کنترل و مدیریت درآورند.
ورود نقدینگی و رونق بورس
موضوع حایز اهمیت، رکود بازارهای دیگر در سال 98 بود که همین امر باعث ورود نقدینگی و رونق بورس شد.
خبر استقبال برای متخصصین با تجربه بورس نشانه و خبر خوبی تلقی میشود ولی برای افرادی که تازه کار هستند و بتازگی وارد جَو هیجانی بورس شدهاند نیز بسیار خطرناک است چرا که عدم آگاهی افراد تازه کار از بازار و تجربه ناکافی نسبت به اخبار با تاخیر واکنش نشان میدهند که شاهد مثال بارز آن در اوایل نیمه دوم سال گذشته بودهایم که تاثیراتی در بازار بورس داشته و باعث شد تا افرادی که شناخت روی بازار داشتند به موقع واکنش نشان داده و سرمایه های خود را حفظ کنند ولی متاسفانه افراد تازه کار نسبتا واکنشی کندتر نشان داده، که با از دست رفتن دارایی هایشان مواجه شدند.
درونگرایی اقتصاد تولیدی
گمانهزنیهای آتی درخصوص تمدید و تشدید تحریمهای ظالمانه که با افزایش نرخ ارز مواجه خواهیم شد. این افزایش روی شرکتهایی که، وابسته به تامین مواد و کالا از خارج کشور میباشند بیشتر تاثیرگذار است و نهایتاً باعث ایجاد رکود تورمی میشود.
رکود تورمی بدین معناست که تولید کاهش یافته و قیمتها افزایش مییابد و قرار گرفتن این چند آیتم مرتبط در کنار هم باعث میشود اقتصاد تولیدی ما درونگرا شده و میزان تولید کاهش یابد و در بازار بورس تاثیر بسزایی میگذارد.
دستاویز دولت به بورس برای جلوگیری از ورشکستگی
در اینجا لازم به ذکر است اشاراتی به تدابیر داخلی درخصوص پذیرش در بورس و عرضه سهامهای اولیه وفق لیست اعلامی دولت بنمایم که باتوجه به کمتر شدن منابع درآمدی و تحریمها و کسری بودجه، عرضه این سهام باعث جبران مبالغ درآمد در بودجه شده تا بتواند کاستیهای آتی خود را جبران نماید، اما از این موضوع نباید غافل شد که این صعود قیمتی بنا به تقاضای زیاد آستانه پذیرش برای ادامه دارد، اما وقتی ارزش سهامی مشخص بالاتر قیمت معامله شود حبابی است و نهایتاً شاهد نزولی شدن آن خواهیم بود.
رفتار حرفهای و غیر حرفهای در بورس
افراد تازهکار و غیر متخصص با دیدن رشد هیجانی، دیرتر اقدام به فروش سهم خود نموده و دچار ضرر خواهند شد و سرمایه های خود را از دست میدهند.
متخصصین و تحلیلگران در سرمایه گذاریها دارای استراتژی هستند و برنامهریزی معاملات آتی را ترسیم میکنند.
اجازه دهید با مثالی این مشکل رفتاری که در بین بسیاری از اهالی بازار سرمایه وجود دارد را تشریح نمایم، افراد میخواهند تا بلندترین نقطه قله یک سهم با آن سهامداری کنند. فرض کنید شما امروز سهمی را به قیمت 400 تومان و با هدف 500 تومانی میخرید، چند ماه بعد قیمت به 500 تومان میرسد، حال که پتانسیل سهم آزاد شده و چندان پتانسیل رشد ندارد عاقلانه ترین کار فروش آن است مگر اینکه ببینیم در 500 تومان هم با قدرت در حال رشد است. اما وقتی در 500 تومان به نفس نفس افتاده چرا از فروش امتناع می کنیم؟
مثلا ممکن است بگوییم شاید تا 550 هم بتواند رشد کند خوب قرار نیست شما همه مسیر خود را با این سهم بروید شاید در همین لحظه سهم دیگری باشد که پتانسیل دو برابر شدن داشته باشد پس بهتر است 500 تومان از سهم اول خارج شوید و بقیه مسیر را با سهم دوم طی کنید.
هیچوقت اینطور محاسبه نکنید که سهم من 10 یا 20 درصد دیگر جای رشد دارد بلکه هر روز فرض کنید قیمت تابلو قیمتی است که تازه آن را میخواهید بخرید. آیا برای سود 10 یا 20 درصدی سهم دیگری که پتانسیل رشد 100 درصدی دارد را از دست می دهید؟ جواب واضح است خیر، پس اگر گزینه جذاب تری پیدا کردید بهترین کار تعویض است.
عکس این موضوع نیز در کاهش قیمتها صادق است. مثلا بارها دیدهام یک سرمایه گذار سهمی را 400 تومان خریده و اکنون قیمت 380 تومان است. از نوع معامله سهم امید چندانی نسبت به افزایش قیمت وجود ندارد در حالی که در همین زمان سهم دیگری پیدا میشود که پتانسیل رشد عظیم دارد.
سرمایه گذاری که مشکل رفتاری دارد می گوید اول صبر میکنم تا قیمت سهم به قیمت خریدم بازگردد، بعد بدون زیان از آن خارج می شوم!
در حالی که واقعا مهم نیست مسیر را با چه سهمی طی میکنید. سرمایه گذار حرفهای مثل آب خوردن زیان شناسایی میکند و سمت سهم بعدی میرود تا سود فراوان کسب کند.
البته لازمه تمام این استراتژیها داشتن تحلیل و برنامه معاملاتی است و اینطور نیست که مدام از این شاخه به آن شاخه بپریم و باید با تحلیل منطق تصمیم بگیریم.
"فیلیپ فیشر" اسطوره بی همتای بورس گفته معروفی دارد مبنی بر اینکه اگر با تحقیق و تحلیل گسترده، شرکت درستی خریداری کنید، وقت فروش سهام آن، تقریبا «هیچوقت» خواهد بود. همچنین او عمیقا معتقد بود که سهامهای رشدی بهدقت گلچین شده، سر انجام به میزان قابل توجهی بهتر از «سهامهای ارزان» عمل خواهند کرد. علتش این است که سهامهای رشدی، دارای ارزش ذاتی هستند که به طور مداوم رشد میکند، و تمایل به افزایش قیمت 100 درصدی در هر دهه دارند، درحالی که پیدا شدن سهامهای ارزانی که 50 درصد زیر قیمت ارزشگذاری شده باشند، اتفاقی نادر یا حداقل غیر معمول است.
بازار بورس بازاری خشن
در انتها خاطر نشان میکنم؛ این بازار ساختارمند و تخصصی برای افرادی که شناخت کافی دارند میتواند بازار مناسب و دلخواهی باشد ولی افراد غیر متخصص و تازه کار که ورود هیجانی دارند میتواند خطرناک باشد.
با وجود تجربه تلخ گذشته باید به خاطر داشته باشیم که بازار بورس بازاری خشن است و توجه داشته باشید هر نمادی که بدون تحلیل استراتیژیی و برنامه آتی، توسط اشخاص معرفی شد مناسب برای سرمایه گذاری و خرید سهم نیست و صرفا گزینههای قابل بررسی با استراتژیهای معقول و منطقی طراحی شده ارایه میگردد ، لذا ضمن رعایت اصول مدیریت ریسک حتماً از نرمافزارهای بنام و تحلیلهای بنیادی، تکنیکال برای تمام سطوح استفاده گردد.