بانک و صنعت، دولت ها از طریق مالیات تامین می شود. امروزه دولت ها برای ایجاد تعادل اقتصادی ابزارهای مختلفی در دست دارند که بواسطه آنها بر بازارهای اقتصادی و قیمت ها نظارت می کنند. اما آنچه که در ایجاد این تعادل و تامین عدالت اجتماعی نقش ویژه ای دارد مالیات است که در این بین مالیات برارزش افزوده نقش پررنگ تری ایفا می کند و از آنجایی که بر مصرف و فروش تمرکز دارد می تواند در تحقق عدالت اقتصادی موثر باشد چرا که هرکس بیشتر مصرف کند باید مالیات بیشتری پرداخت کند.
مالیات بر ارزش افزوده علاوه بر ایجاد درآمد از طریق فروش کالا و ارائه خدمات، یک ابزار باز توزیع درآمد است که می تواند علاوه بر از بین بردن نابرابری های درآمدی در اقتصاد، موجب تحقق عدالت اقتصادی شود. به باور اغلب صاحب نظران اقتصادی، درآمد زایی جدید به منظور پاسخگویی به هزینه های دولت، جلوگیری از فرار مالیاتی و شفاف سازی مبادلات میان تولید تا مصرف و مهم تر از همه برقراری عدالت مالیاتی، ازجمله مهمترین مزایای قانون مالیات بر ارزش افزوده است. بی تردید، اگر منابع حاصل از مالیات بر ارزش افزوده در امور سرمایه گذاری در منابع مورد نیاز صرف شود، دوباره به چرخه تولید کشور باز خواهد گشت و به همین سبب اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده کمک شایانی به گسترش هر چه بیشتر عدالت مالیاتی کرده و به تبع آن منجر به افزایش درآمدهای مالیاتی خواهد شد. مالیات بر ارزش افزوده علاوه بر ایجاد درآمد از طریق فروش کالا و ارائه خدمات، یک ابزار باز توزیع درآمد است که می تواند علاوه بر از بین بردن نابرابری های درآمد در اقتصاد، موجب تحقق عدالت اقتصادی شود.
مالیات بر ارزش افزوده عموما از اهداف درآمدی، توزیعی و تثبیتی و تخصیصی برخوردار است که در این بین اهداف توزیعی، از آن جهت که مالیات از صاحبان درآمد گرفته شده و در جهت رفع فقر، کاهش فاصله طبقاتی، کاهش تراکم ثروت، تامین نیازهای اساسی برای همه و شفاف سازی معاملات اقتصادی در زمینه بسط و گسترش عدالت از اهمین به سزایی برخوردار می باشد.
افزایش درآمدهای مالیاتی دولت از راه وصول مالیات بر ارزش افزوده، سبب تقویت بنیه ی مالی دولت برای ارائه خدمات بیشتر به جامعه می شود که در این بین، بهره طبقات کم درآمد از این خدمات بیشتر شده و امکان توزیع مجدد درآمدها در میان اقشار مختلف جامعه نیز به صورت مطلوبی فراهم می شود و این خود یکی از راه های رسیدن به عدالت اقتصادی می باشد. از طرفی افزایش درآمدهای مالیاتی دولت از راه وصول مالیات بر ارزش افزوده، سبب تقویت توان مالی دولت برای ارائه خدمات بیشتر به جامعه می شود که در این بین بهره طبقات کم درآمد از این خدمات بیشتر شده و امکان توزیع مجدد درآمدها در میان اقشار مختلف جامعه نیز به صورت مطلوبی فراهم می شود و این خود یکی از راه های رسیدن به عدالت اقتصادی می باشد.
در خاتمه، با توجه به اینکه مالیات برارزش افزوده و به طور کلی درآمدهای مالیاتی، تاثیر شگرفی بر تحقق عدالت اقتصادی دارد، ضروری به نظر می رسد که با گسترش هر چه بیشتر فرهنگ پرداخت مالیات در سطح جامعه از طریق همه ابزار و امکانات منجمله رسانه های ارتباط جمعی که تاثیر شگرفی بر افکار عمومی دارند و شناخت اهمیت آن در توزیع درآمد، ایجاد عدالت اجتماعی و از بین بردن فاصله های طبقاتی، آن را جایگزین اقتصاد متکی بر نفت کرده و بسترهایی به وجود آید تا مشارکت مالیاتی، بخشی از وظایف و تکالیف مهم آحاد جامعه تلقی گردد.
سازمان امور مالیاتی
