دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران در پنل «آسیبشناسی جریان استارتاپی ایران» در ITE 2018 بیان کرد:
ضرورت اطلاع فعالان استارتاپی از شاخصهای اقتصادی/ حضور در بازارهای بینالمللی؛ سخت اما امکانپذیر
دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران در پنل «آسیبشناسی جریان استارتاپی ایران»، که در حاشیه چهارمین نمایشگاه تراکنش ایران برگزار شد، بیاطلاعی از شاخصهای کلان اقتصادی، خوشبینی بیش از حد، ناتوانی در گفتمانسازی و ضعف در برقراری ارتباط را چهار چالش عمده این اکوسیستم دانست و گفت: استارتاپها باید برای فعالیتهای بینالمللی استراتژی داشته باشند.
به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، پیمان مولوی بنیانگذار موسسه آکادمی تامین مالی و سرمایهگذاری مولوی، دبیر علمی این رویداد که در دومین روز نمایشگاه و در حاشیه جشنوارههای استارتاپی برگزار شد.
محمدرضا ازلیصفت همبنیانگذار رسانه استارتاپی تکراسا، هادی فرنود موسس و مدیر ارشد رویداد جاده ابریشم و کامیار شفیعی استراتژیست نیز در این پنل حضور داشتند.
ITE 2018، به همت مرکز فابا، 22 تا 24 آبان سال جاری در محل دائمی نمایشگاههای شهرداری تهران، واقع در بوستان گفتوگو برگزار شد.
در ادامه متن سخنان مولوی را در پنل آسیبشناسی جریان استارتاپی ایران میخوانید.
بیاطلاعی فعالان استارتاپی از شاخصهای کلان اقتصادی
این روزها پرسش مهمی در اکوسیستم استارتاپی مطرح شده؛ زمانی که رشد اقتصادی کشور منفی است و شرایط به سمت بدتر شدن میرود، آیا میتوان انتظار داشت استارتاپها رشد مثبت داشته باشند؟ پاسخ این سوال را نمیتوان با بله و خیر داد. امکان دارد در شرایطی و برای برخی از آنها، چنین اتفاقی رخ دهد ولی برای بسیاری دیگر نه. البته شاید برخی مدعی شوند وضعیت اقتصادی ایران رو به بهبودی است اما همه شاخصهای اقتصادی، حداقل برای سال آینده خلاف این امر را نشان میدهد. بر اساس پیشبینیها تولید ناخالص ملی ایران در سال 98 بین یک و نیم تا سه درصد کاهش مییابد.
متاسفانه نخستین مشکل در مورد استارتاپها و کسب و کارهای جدیدی که قرار است کار خود را آغاز کنند (چه استارتاپی باشند چه نباشند) این است که بنیانگذاران آنها دید کافی نسبت به اقتصاد کلان ندارند. نگاه آنها عمیق نیست و نسبت به مسائل مرتباط دید کوتاهمدتی دارند. فقط اطراف خود را میبینند و بدون مطالعه کافی میخواهند ایدهای را اجرایی کنند.
فعالان این حوزه از شاخص مهمی چون تولید ناخالص ملی ایران اطلاع ندارند؛ در حالی که این شاخص اندازه اقتصاد کشور را نشان میدهد و زمانی که فرد آن را نمیشناسد، ممکن است نخستین گامهای خود را در کسب و کار اشتباه بردارد.
GPD ایران با وجود همه تحریمها و محدودیتها رقمی معادل 400 تا 425 میلیارد دلار است و کشور از لحاظ شاخص قدرت خرید در بین 20 کشور اول دنیا قرار دارد. منفی بودن رشد اقتصادی به این معناست که بازار در حال کوچک شدن است. اما استارتاپها دادههای کافی در مورد شرایط اقتصادی کشور ندارند.
مشکل دوم؛ خوشبینی بیش از حد و نشناختن ریسکها
مشکل دوم فعالان این اکوسیستم «خوشبینی» است. البته چنین ویژگیای را همه استارتاپها باید داشته باشند ولی قرار نیست ریسکها را در نظر نگیرند. برای مثال در ایران کسب و کارها علاوه بر مشکلات معمولی که در هر جای دنیا ممکن است وجود داشته باشد، با چالشهایی دست به گربیان هستند که از تصمیمات و تغییرات ناگهانی و یکشبه ناشی میشوند؛ برای مثال افزایش قیمت ارز از 3500 به 14 هزار تومان در مدتی کوتاه برای کسب و کارها چالشهایی را ایجاد میکند و روی قدرت خرید مردم تاثیر منفی میگذارد. در نتیجه فعالان استارتاپی باید چنین ریسکهایی را در نظر بگیرند؛ با وجود این، آنها معمولا به اینگونه مباحث در برنامهریزیهای استارتاپی خود بیتوجه هستند.
فعالان اکوسیستم استارتاپی باید یک نکته را به یاد داشته باشند؛ میان مسائلی که در تریبونهای رسمی بیان میشود و واقعیتهای اقتصادی فضای کسب و کار، تفاوت وجود دارد. این موضوع به معنای مثبت یا منفی دیدن شرایط نیست؛ مساله این است که آنها باید واقعیتها را ببینند.
مشکل سوم؛ ناتوانی در ایجاد گفتمان و برندسازی
مشکل دیگر این است که فعالان استارتاپی قادر به راهاندازی گفتمانهای مورد نیاز برای برندسازی و معرفی خود یا بازاریابی محصول و راهکارشان نیستند. آنها نمیتوانند داستان کسب و کار خود را به گونهای بیان کنند که نظر مشتریان را جلب کند؛ در نتیجه به خوبی دیده و شناخته نمیشوند.
استارتاپهای موفق در دنیا برند و محصول خود را در قالب داستان به بازار معرفی میکنند. هیچکدام از آنها به سمت درج گزارشآگهی در رسانهها نمیروند. از سوی دیگر برخی از مباحث را باید با گفتمانسازی در اذهان عمومی مطرح کرد؛ اما این اتفاق در ایران کمتر رخ میدهد. نه تنها استارتاپها، که نهادهایی مانند بانک مرکزی نیز برای طرح و پذیرش ایدهها و نظرهای خود در سطح جامعه به گفتمانسازی نیاز دارند.
موضوع روابط عمومی یکی از مشکلات اساسی اکوسیستم استارتاپی در ایران است. در همین حوزه، در دنیا از روشهای طراحی و ایده فکر استفاده میشود که آن هم در کشور مغفول مانده است. در دنیای امروز، این مقوله اهمیت زیادی دارد.
استارتاپهای بزرگ دنیا در نمودار سازمانی خود، سمتی با عنوان طراح فکر را در نظر میگیرند. کار او این است که مشخص کند؛ مخاطب را باید از چه نقطه تا چه نقطهای و چگونه هدایت کرد به گونهای که او همراه کسب و کار شود. روش تبلیغ، رسانه مناسب و مدل حضور در شبکههای اجتماعی را نیز او تعیین میکند.
ضرورت استفاده از فرصتها در شرایط بحرانی/ تعریف استراتژی خروج از بازار الزامی است
در ایران هنوز از گفتمان توسعهیافته یا توسعه نیافته استفاده میشود در حالی که این اصطلاحات سالهاست که در دنیا منسوخ شدهاند. برخی نظریات کشورها را به چهار گروه درآمدی تقسیم میکنند؛ زیر یک دلار، زیر 16 دلار، بیش از 16 دلار و بیش از 64 دلار.
در ادامه بر اساس شاخصهای متعدد کشورها را در یکی از این گروهها قرار میدهند.
نام ایران با وجود همه چالشهایی که با آن دست به گریبان است در گروه سوم دیده میشود. این امر نشان میدهد که فرصتهای زیادی در کشور وجود داد که میتوان به آنها پرداخت. ممکن است ایران در آینده نزدیک، دستاورد خاصی را در حوزه اقتصادی نداشته باشد اما فرصتهای زیادی را نیز هنوز از دست نداده است.
از سوی دیگر، بسیاری بنگاهها در کشور حتی استراتژی فعالیت ندارد. این امر در شرایط بحرانی از اهمیت زیادی برخوردار است. کسب و کارها باید بدانند چه زمانی لازم است که سرمایه گذاری را کاهش دهند یا کار خود را متوقف کنند.
معضل حضور استارتاپها در بازار بینالمللی/ وجود چالش ارتباط در اکوسیستم استارتاپی کشور
استارتاپهای ایران در خروج از بازار کشور و حضور در بازارهای بینالمللی نیز کند هستند. بسیاری از فعالیتها را میتوان در فضای بینالمللی به راحتی انجام داد اما اکوسیستم استارتاپی کشور کمتر در این زمینه اقدام میکند. برخی از استارتاپها حتی به این موضوع فکر هم نمیکنند.
یکی از بزرگترین تحریمها، تحریم مغز است که این امر داخلی را صرفا باید داخلی دانست و ربطی به محدودیتهای بینالمللی ندارد. در ایران اهمیت لازم به «مغز» و توانایی تفکر آن داده نمیشود؛ چه در سطح شخصی افراد و چه در سطوح بالاتر.
بسیاری از استارتاپها حتی اگر در ایران با مشکل مواجه باشند، میتوانند در برخی از کشورهای دیگر راحتتر فعالیت کنند اما حاضر نیستند از بازار کشور خارج شوند. افراد بیشتر به موانع و نشدنهای این مسیر فکر میکنند تا چگونگی پیمودن آن.
البته فعالیت بینالمللی سخت است اما غیرممکن نیست. رقابت در آن فضا مشکل است چرا که گروههای رقیب استراتژی بهتری در داستانسازی و اداره کسب و کار دارند، راههای مذاکره را آموختهاند روابط تجاری نیز را میشناسند. آنها با نخستین موانع خسته نمیشوند. به مخاطب و کاربر نیز احترام زیادی میگذارند. در حالی که اکوسیستم استارتاپی ایران با چالش «برقراری ارتباط» مواجه است؛ بدون حل این مشکل هر چه قدر که ایده خلاقانه و هوشمندانه باشد نمیتوان کار را جلو برد. بنیانگذار یک استارتاپ یا باید خودش توانایی برقراری ارتباط را داشته باشد یا مشاوران قوی را به کار گیرد که این کار را برای او انجام دهند.
URL: https://www.bankosanat.ir:443/News/ضرورت-اطلاع-فعالان-استارتاپی-از-شاخصهای-اقتصادی-حضور-در-بازارهای-بینالمللی؛-سخت-اما-امکانپذیر.bos