پایدار نماند مال بی تجارت زندگی بهادار تعهدی به ضمانت ملل اپلیکیشن پرداخت صاپ در مقابل اعتماد شما؛ مسئولیم خدمات دیجیتال بانک ایران زمین؛ تجربه ای متفاوت
آرشیو اخبار
روز
ماه
سال
پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري پايگاه اطلاع رساني رياست جمهوري اسلامي ايران خانه ملت - خبرگزاري مجلس شوراي اسلامي پرتال جامع قوه قضائيه جمهوري اسلامي ايران logo-samandehi
  • | انصراف
به کانال تلگرام بانک و صنعت بپوندید بانک و صنعت را در اینستاگرام دنبال کنید
شماره: 584848 تاریخ : 1400/04/23-15:42:01
,10033,22,
مرگ دردناک یک محیط بان

روایت یک ماه مصیبت و درد حافظ محیط زیست

مرگ دردناک یک محیط بان

روز شنبه 19 تیرماه، محیط بان رضاقلی خسروی پس از تحمل بیش از یکماه رنج و درد جان سپرد و یک نفر دیگر از جامعه محیط بان که تمام قد برای حفاظت از عرصه های طبیعی ایستاده اند، کم شد.

به گزارش بانک و صنعت،زنده یاد خسروی، محیط بان نمونه پارک ملی قمیشلو بود که در اوایل خرداد سال جاری با دو متخلف شکار روبرو می شود. از ایشان نقل شده که متخلفین پس از درگیری و ضرب و شتم با وی که منجر به خونریزی زیاد ناحیه سر و صورت ایشان شده، از محل متواری گشته و این محیط بان مصدوم پس از چند ساعت که در بیابان به حال خود رها شده بود، سرانجام با همکارانش تماس گرفته و آنها وی را به اورژانس بزرگراه شهید کاظمی و سپس به بیمارستان گلدیس در شاهین شهر اصفهان منتقل می کنند.

این محیط بان مصدوم که بنا بود امسال پس از 30 سال خدمت بازنشسته شود، مدتی بعد از این جراحات با مشکل جدی بینایی مواجه می شود و بعد از تشخیص خونریزی چشم و آغاز مراحل درمان، متاسفانه روز شنبه در میان بهت خانواده اش دار فانی را وداع می گوید.

یک ماه درد و نابینایی

مرتضی جمشیدیان، فرمانده یگان حفاظت اداره کل محیط زیست اصفهان در تشریح این اتفاق می گوید:«اوایل خردادماه سال جاری بود که محیط بان رضاقلی خسروی با دو شکارچی متخلف در پارک ملی قمیشلو واقع در شمال غرب اصفهان مواجه می شود و دو شکارچی به شکل ناجوانمردانه ای با او درگیر شده و با چوبی محکم بر سرش می کوبند. جراحت ایشان در حدی بود که به بیمارستان منتقل شدند، پس از طی مراحل درمان از بیمارستان مرخص شد.

در خلال این مدت ما شکایت کردیم و شکایت هم در دادگاه شاهین شهر ثبت شده، متخلفان به فاصله یک یا دو روز بعد از حادثه دستگیر شدند و دادسرا برای آنها قرار صادر کرد و با قرار آزاد شدند. محیط بان خسروی در طی این مدت درگیر پروسه طول درمان خود بود و چون قرار بود که مجدد توسط پزشک معاینه شود، به همین دلیل سرکار هم نمی آمد. پسر بزرگ ایشان به من گفتند که طی 10 روز اخیر بینایی چشم ایشان کم شده بود و مدام می گفت که چشمم جایی را نمی بیند.

بعد از این مساله خانواده او را به نزد پزشک برده و تشخیص پزشک این بوده که ایشان به دلیل خونریزی چشم بینایی اش کم شده و به همین دلیل آمپولی را در چشم ایشان تزریق کردند و قرار بود که تزریقی هم در چشم دیگر ایشان با فاصله زمانی انجام شود که متاسفانه این اتفاق افتاد و ایشان فوت شد. به ما گفتند که زنده یاد خسروی روز شنبه 19 تیرماه در حین صرف ناهار یک مرتبه بر سر سفره می افتد و دار فانی را وداع می گوید؛ البته هنوز پزشکی قانونی جواب کالبدشکافی ایشان را اعلام نکرده و ما منتظر هستیم که علت مرگ ایشان مشخص شود تا پیگیری های مجددی را انجام دهیم.»

فرمانده یگان حفاظت اداره کل اصفهان شخصیت آرام و محجوب زنده یاد خسروی را نمونه توصیف کرده و می گوید:«زنده یاد خسروی بسیار شخصیت محجوب، بی سر و صدا و کم حاشیه ای داشت. همیشه کار خود را با صداقت انجام می داد، کارش هم بسیار خوب بود و ما همواره از ایشان راضی بودیم. ایشان به محض اینکه متوجه حضور متخلفین می شود، با موتور آنها را به تنهایی تعقیب می کند، متخلفین هم متوجه ایشان نمی شوند تا زمانی که ایشان به آنها می رسد و ضرب و شتم رخ می دهد.

روحیه زنده یاد خسروی اصلا به گونه ای نبود که اهل درگیری باشد و گویا همین طور که با متخلفین بحث می کرده که آنها را به پاسگاه محیط بانی ببرد، متخلفین که اتفاقا از بچه های هم محله ای ایشان و از اهالی روستای جهادآباد بوده اند، ناگهان چوب برمی دارند و بر سرش می کوبند. روستای جهادآباد یک روستای کوچک است و گویا متخلفین ایشان را می شناخته اند ولی اینکه چطور این بحث ساده به درگیری منجر به ضرب و جرح این محیط بان انجامیده، هنوز مشخص نیست و نمی دانیم که چرا و با چه انگیزه ای آنها این کار را با ایشان کرده اند.»

جمشیدیان ضمن ابراز تاسف می گوید: «زنده یاد خسروی سال ها محیط بان پارک ملی قمیشلو بود و من از خیلی قبل ایشان را می شناسم، بنا بود که امسال پس از 30 سال خدمت صادقانه بازنشسته شود. 6 پسر بزرگ و یک دختر دارد. دختر ایشان شوهر کرده و 4 پسر ایشان هم همسر اختیار کرده اند. وضعیت کاری ایشان سال ها قرارداد معین بود و سال گذشته با رای دیوان عدالت اداری پیمانی شد. با توجه به همین مساله ایشان در حال حاضر کارمند سازمان محیط زیست تلقی می شود و لذا امید داریم که مشکلی از لحاظ حقوق و مزایا متوجه خانواده ایشان نشود.»

جمشیدیان در خاتمه از انتظارات سایر محیط بانان جهت رسیدگی به این پرونده می گوید: «انتظار ما این است که دادگاه براساس حق هر دو طرف به صورت جدی برخورد کند، انتظار ما تنها اعمال قانون است و اینکه دادگاه بدون هیچ مماشاتی با این مساله برخورد و موضوع را تا انتها پیگیری کند تا دست کم در خانواده این متوفی و سایر همکاران محیط بان ایشان بازتاب بدی را شاهد نباشیم.»

روایت ماجرا از زبان برادر زنده یاد خسروی

مجید خسروی، افسر محیط دار سوم برادر زنده یاد رضاقلی خسروی هم در گفت وگو با «اعتماد» از عشق و علاقه وافر برادرش به شغل محیط بانی می گوید:«عشق برادرم به محیط بانی فراتر از عشق به یک کار معمولی بود، برای او فرقی نداشت که متخلف هم محله ای او باشد یا حتی برادرش باشد، هرکس دیگری هم که بود برادرم مطابق قانون با او برخورد می کرد. آن روز هم با موتور برای گشت رفته بود که متوجه می شود این متخلفین درصدد زنده گیری آهو هستند. برادرم می گفت که متخلفین با موتور دنبال آهوها کرده بودند تا آنها خسته شوند و از پا بیفتند و در آخر آنها را صید کنند. متخلفین متوجه برادرم نمی شوند تا زمانی که برادرم به آنها می رسد و سرشمع موتور را برمی دارد که آنها فرار نکنند.

از همین جا بحث و درگیری آغاز می شود و متخلفین با چوب بر سر برادرم می کوبند و موتورش را برمی دارند و دو نفری با هر دو موتور فرار می کنند. برادرم را هم با آن وضعیت در بیابان رها کردند، برادرم بعد مدتی کم کم به خودش آمد چون تمام سر و لباسش خونی شده بود، با سختی با دو نفر از همکاران دیگرم (آقای خسرو قاسمی و آقای لطفی) تماس گرفت و شرایط خودش و محل را گفت.

همکارانم به سرعت خودشان را بالای سر برادرم رساندند و چون شرایط ایشان خیلی وخیم بود، ابتدا ایشان را به اورژانس بزرگراه شهید کاظمی و سپس با آمبولانس به بیمارستان گلدیس شاهین شهر منتقل کردند. برادرم بعد مرخصی از بیمارستان مدتی می گفت چشمانش درست نمی بیند و دوتا می بیند. این بود که او را دوباره به بیمارستان بردند و آنجا گفتند که در اثر همین ضربه این طور شده و باید عمل شود.

برادرم می توانست بازنشسته شود اما مدام می گفت که نیرو کم است و دلش نمی آمد که کارش را رها کند.»مجید خسروی در مورد شرایط بیمه برادرش می گوید: «برادرم مثل سایر محیط بان ها بیمه تامین اجتماعی بود و بیمه مسوولیت هم داشت. برادرم بیمه بازنشستگی داشت ولی فعلا باید منتظر جواب پزشکی قانونی باشیم که مشخص شود آیا واقعا برادرم بر اثر همین ضربه از دست رفته یا خیر.

در این صورت بیمه حوادث هم هست که جدای از بیمه بازنشستگی باید دنبال آن را گرفت. مدیرکل اصفهان از همان روز اول که برادرم به بیمارستان گلدیس منتقل شد، در جریان قرار گرفت و حضور داشت. از سایر همکاران برادرم هم آقایان جمشیدیان، امینی، دکتر حشمتی و آقای جوهری، رییس منطقه طی این مدت مدام پیگیری کردند و امیدوارم که پیگیری تا حصول نتیجه ادامه دار باشد.»

او در ادامه می گوید: «برخی الان به ما می گویند که محیط زیست چه ارزشی دارد که شما اینطور جان بر سر آن می گذارید، تنها خواهش من از رسانه ها این است که از ارزش کار برادرم بگویند که مردم بفهمند کسانی مثل برادر من دل شان برای طبیعت، محیط زیست و آهو می سوزد و دلسوز این آب و خاک هستند. اگر شما بیایید و درباره ما تحقیق کنید، همه اول تعریف برادرم را می کنند چون برادرم خیلی ساکت تر و مردمی تر از من بود. خدا خودش می داند ضاربی که برادرم را زده، چقدر آهو زنده گیری کرده و برده.

اینها به قدری با موتور دنبال آهو می کنند که حیوان از پا می افتد و زهره اش می ترکد. می گویند وقتی در این شرایط بالای سر حیوان می رسند حتی اگر سرش را نبرند، حیوان باز هم تلف می شود. وقتی هم که سر حیوان را می برند، هیچ خونی از این آهوی بخت برگشته جاری نمی شود چون حیوان به حدی دویده که بدنش دیگر حالت طبیعی ندارد.

لاشه آهو را به قیمت 3 یا 4 میلیون می فروشند و می روند پی زندگی خودشان. برادر من وظیفه شناس و دلسوز بود، این متخلف هم چند جا برادرم را تهدید کرده بود. ما تخلف زنده گیری آهو ایشان را گزارش کرده بودیم اما وقتی نه تفنگ دارد نه جنس قاچاق همراهش هست؛ خوب نمی توان کاری کرد، طبیعی است که قانون هم نیاز به مدرک دارد. ما همیشه نگران برادرم بودیم چون واقعا دلسوز بود و مدام نگرانی ما این بود که بلایی بر سرش بیاید که دست آخر هم این مصیبت شد.» برادر زنده یاد خسروی گله می کند و می گوید:

«وقتی برادرم به این نحو آسیب جدی دید، خیلی ها می گفتند که اگر متخلف را بگیرند، حتما اعدام می شود. ما انتظار نداشتیم که ایشان را اعدام کنند اما انتظار داشتیم لااقل دو روز در بازداشتگاه بماند اما سند گذاشت و یک ربع بعد رفت. الان هم ما باید منتظر نظر پزشک قانونی باشیم چون مدارک برادرم را از روزی که وارد اورژانس شد، می خواهند. ما همچنان داغدار و منتظر هستیم.»



ارسال به دوستان با استفاده از:

نظر کاربران

Memory usage: 240
آینده خواندنی است طرح آرامش پست بانک ایران