فرهنگ استعماری، بیش از آنکه با سلاح و لشکر وارد میدان شود، با تغییر ذائقه فرهنگی و تحمیل الگوهای رفتاری منحرف به جوامع هدف، زمینه وابستگی فکری و از خودبیگانگی را فراهم می کند. در چنین شرایطی، هوشیاری فرهنگی و بازگشت به ارزش های اصیل اسلامی ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
مبارزه با مظاهر فرهنگ استعماری؛ راهی برای احیای هویت اسلامی
در دنیای امروز که مرزهای فرهنگی با سرعتی بی سابقه در حال فروریختن است، ملت ها بیش از هر زمان دیگری با چالش حفظ هویت فرهنگی و دینی خود مواجه اند. فرهنگ استعماری، که در قرن های گذشته بیشتر با سلطه نظامی و اقتصادی همراه بود، اکنون با بهره گیری از رسانه، تبلیغات، سبک زندگی، مد و الگوهای رفتاری تلاش می کند تا ملت ها را از درون تهی و به وابستگی فکری و فرهنگی بکشاند. در این میان، آنچه مورد هجمه قرار می گیرد، نه فقط منابع اقتصادی یا سیاسی، بلکه بنیادهای اخلاقی و معنوی جوامع است؛ بنیادهایی که ریشه در فرهنگ بومی، دینی و ملی هر ملتی دارد.
از نشانه های بارز نفوذ فرهنگ استعماری، ترویج اسراف، تبذیر، تجمل گرایی، بی محتوایی فرهنگی، اشاعه فحشا و بی تفاوتی نسبت به ارزش های اخلاقی است. مصرف گرایی افراطی، فاصله گرفتن از ساده زیستی، تبلیغ الگوهای نادرست رفتاری در قالب فیلم ها، موسیقی ها، شبکه های اجتماعی و حتی مد و پوشش، ابزارهایی هستند که نه تنها ذائقه فرهنگی جامعه را تغییر می دهند، بلکه در بلندمدت، هویت ملی و دینی را دچار فرسایش می کنند. در چنین شرایطی، سکوت یا بی تفاوتی در برابر این مظاهر، به معنای پذیرش خاموش سلطه فرهنگی است.
اما در برابر این هجوم خزنده، فرهنگ اصیل اسلامی نسخه ای روشن و کارآمد برای زندگی فردی و اجتماعی ارائه می دهد. آموزه های اسلام نه تنها انسان را از اسراف و تبذیر بازمی دارد، بلکه او را به میانه روی، مسئولیت پذیری، صداقت، کرامت انسانی، حیا، عدالت خواهی و کمک به دیگران دعوت می کند. سبک زندگی اسلامی در تقابل با ظاهرگرایی، مادی گرایی و بی قیدی فرهنگی، بر معنا، اصالت، قناعت، سادگی و ارتباطی عمیق تر با خدا و خلق تأکید دارد. این سبک زندگی، ریشه در قرآن، سیره پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) دارد و هم زمان با تحکیم بنیان خانواده، جامعه را به سمت رشد واقعی سوق می دهد.
نقش رسانه ها، مربیان، خانواده ها و نهادهای فرهنگی در این میدان تعیین کننده است. مبارزه با مظاهر فرهنگ استعماری، صرفاً با ممنوعیت یا برخورد سطحی محقق نمی شود، بلکه نیازمند بازسازی فکری، ارائه الگوهای جذاب، تولید محتواهای فرهنگی عمیق و اثرگذار، و مهم تر از همه، آموزش آگاهانه نسل جدید است. باید به نوجوانان و جوانان آموخت که هویت و شخصیت، در مصرف برندهای لوکس یا تقلید کورکورانه از سلبریتی های بی ریشه نیست، بلکه در پایبندی به اصول اخلاقی، استقلال فکری، مسئولیت پذیری اجتماعی و اعتقاد به ارزش های والای انسانی و الهی است.
همچنین، ما نیازمند بازتعریف مفاهیم کلیدی در فرهنگ عمومی هستیم. باید ارزش را به جای تجمل، عمق را به جای سطح، اندیشه را به جای ظاهر و فضیلت را به جای شهرت بنشانیم. این مهم زمانی تحقق می یابد که نخبگان فکری، هنرمندان متعهد، معلمان دلسوز و رسانه های آگاه، هر یک نقش خود را در این جهاد فرهنگی ایفا کنند. جامعه ای که فرهنگ خود را بازشناسی و بازسازی نکند، ناگزیر فرهنگ بیگانه را می پذیرد و هویتش را از دست می دهد.
در نهایت، آینده فرهنگی یک جامعه، بازتابی از انتخاب ها و باورهای امروز ماست. اگر امروز در برابر مظاهر انحرافی و استعماری ایستادگی نکنیم و در مقابل، فرهنگ متعالی اسلامی را تبلیغ، آموزش و نهادینه نکنیم، فردا باید هزینه های سنگینی برای احیای دوباره ی هویت فرهنگی خود بپردازیم. بنابراین، هر گام در مسیر ترویج فضائل اخلاقی، ساده زیستی، عزت نفس، پاکدامنی و کرامت انسانی، گامی است در راه استقلال فرهنگی و رشد تمدنی ایران اسلامی.
#حسین جواهریان