به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، کمبود معلم در این روزها به حدی دردسرساز شده که آموزش و پرورش ناگزیر شده است مجددا نیروهای بازنشسته خود را به کار بگیرد. غالبا مدت بازنشستگی معلمان به تاخیر میافتد و این موضوع هم برای آموزش و پرورش و هم برای معلمان یک چالش است. این درحالیست که میزان بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی به 50 درصد هم میرسد و از مقطع کارشناسی گرفته تا حتی دکترا این دغدغه همراه با دانشآموختگان است.
ناتوانی دانشگاه فرهنگیان در ایجاد فضای نخبگی برای دانشجویان
به گفته برخی از کارشناسان، با این شرایط به نظر میرسد دانشگاه فرهنگیان در تامین نیروی مورد نیاز آموزش و پرورش موفق عمل نکرده است، این نهاد که رسالت جذب نیروی مورد نیاز آموزش و پرورش را بر عهده دارد، همه ساله دانشجویان را از صافی مورد نظر خود میگذراند تا به اهداف اساسی خود در تربیت نیروی ماهر، متعهد و مسئولیتپذیر رسیده باشد. با این وجود از شرایط و وضعیت موجود نظام آموزشی به نظر نمیرسد این اهداف محقق شده باشد. به گفته بسیاری از کارشناسان، بهرهوری معلمان پایین است و کماکان کمبود نیروی انسانی در این بخش احساس میشود. به گفته برخی از دانشجویان و حتی مسئولان دانشگاه فرهنگیان، این دانشگاه فاقد فضای مشارکتی و نخبگی است. از یک سو دانشجویان با اطمینان از اینکه جذب بازار کار میشوند در فراگیری و ارتقای سطح مهارتهای خود کوتاهی میکنند و از سوی دیگر فضای حاکم بر دانشگاه و مسئولان آن نیز در این موضوع کوتاهی دارند.
استخدامیها و جذب نیروی فرهنگی مورد نیاز از این طریق نیز نتواسته است پاسخگو باشد، یا رشتهها محدود است و فرصت ورود به عده کمی میدهد یا اینکه بحث سن و سال و جنسیت، مکان و محل زندگی مطرح است؛ ازینرو با وجود افرادی که عمری را در دانشگاه گذرانده و در مقاطع حتی کارشناسی ارشد به بالا با نمرههای عالی مدرک گرفتهاند و در این مدت امتحان خود را برای خیلی از مهارتها و تواناییها پس دادهاند، آموزش و پرورش متوسل به نیروهای قدیمی خود شده است؛ مسالهای که هم برای معلمان و هم برای جوانان بیکار تاسفبار به نظر میرسد. با این حال، جا دارد پاسخ چند پرسش اساسی در رابطه با این موضوع را از مسئولان جویا شویم. اگر هدف و نیت واقعی آموزش و پرورش جذب نیروی توانا، بامهارت و شایسته است، چرا از فارغالتحصیلان و نخبه دانشگاهی کمک نمیگیرد؟ استخدامیهای آموزش و پرورش به چه دلیل محدود است و با وجود جمعیت بیکار دانشگاهی، منطقی است که به دنبال جذب نیروی دیگری باشیم؟
از سوی دیگر طی سالهای اخیر در حالی که کمبود معلم در مقاطع ابتدایی وجود داشت، آموزش و پرورش سعی در پر کردن جای خالی معلمان به واسطه نیروهایی کرد که بعضا دیپلم بودند. به این معنا که اضطرار برای جذب معلم طوری شد که شرط تحصیلات نیز از میان برداشته شد و افراد در برخی روستاها و مناطق با مدرک دیپلم جذب آموزش و پرورش شده و تحت عنوان معلم نهضت سوادآموزی جذب این نهضت شدند. این مساله باعث بیاعتنایی به وضعیت کسانی شد که به عنوان فارغالتحصیلان دانشگاهی با مشکلات بیکاری دست و پنجه نرم میکردند. اولویت قرار ندادن تحصیلات برای جذب نیروی آموزش و پرورش، باعث شد جای خالی معلمان مدارس را کسانی پر کنند که تحصیلات کمتر و سابقه علمی محدودتری داشتند.
این سیاستها در فضای آموزشی با سایر سیاستهای آموزش و پرورش مانند تاسیس دانشگاه فرهنگیان متضاد است و نشان از این دارد که این نهاد در حالی که در یک بخش با فاکتورهایی چون سن و سال مانع جذب تحصیلکردههای بیکار میشود، زمان دیگر با اعطای آزادی برای ورود هر شخص با داشتن مدرک دیپلم، به مقاطع تحصیلی فارغالتحصیلان بیاعتناست. این سیاستها به اعتقاد بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهی نشان از این دارد که تحصیلکردههای دانشگاهی امتیازی از نظر این نهاد با سایر گروهها ندارند؛ چه کارشناسی، چه ارشد و چه دکترا، این نهاد تلاشی برای جذب آنها نکرده است.
مسئولان بخش آموزش و پرورش در کار خود حرفهای نیستند
سید محمد میرمعینی، کارشناس آموزش و پرورش در این رابطه با تاکید بر بیکیفیتی نظام آموزشی و برنامهریزیهای آن توضیح میدهد: آموزش و پرورش سالیان سال است که درگیر یک سری سیاستها و برنامهریزیهای نادرست به واسطه ناکارآمدی سیستم مدیریتی اداری است. مسئولان کادر اداری در آموزش و پرورش تعریف مشخصی از مسئولیتهای خود ندارند و به جرات میتوان گفت 99 درصد آنها بر مسئولیتهای اساسی خود واقف نیستند یا اینکه در کار خود حرفهای عمل نمیکنند. آنها رای میدهند بدون اینکه به آرایی که میدهند، واقف باشند. با امور به طور کامل آشنایی ندارند.
وی ادامه میدهد: از سوی دیگر کسانی وارد حوزه آموزش و به ویژه بخش کارگزینی میشوند که بر آن هیچ آگاهی و تجربهای ندارند. این بخش حداقل به تجربهای 4 ساله و آموزش نیاز دارد، در حالی که بسیار دیده میشود فرد بدون هیچ اطلاعی وارد این حوزه شده و مشغول به خدمت میشود. مشکل دیگر اینجاست که هر شخص که مثلا معاونت یا ریاست یک کادر آموزشی را بر عهده گرفته برای خود چند کارمند و نیرو استخدام کرده، در حالی که میشد با یک نفر همه آن کارها را پیش برد.
روش جذب نیرو در آموزش و پرورش قدیمی است
میرمعینی با تاکید بر معضل بیکاری خصوصا برای تحصیلکردههای کارشناسی به بالا میگوید: منطقی نیست با وجود جمعیت 2 میلیونی تحصیلکردههای دانشگاهی به دنبال روش قدیمی جذب نیرو از طریق دانشگاه تربیت معلم باشیم که اکنون به نام دانشگاه فرهنگیان تغییر نام داده است.
اگر هدف واقعی نظام آموزشی به کارگیری افراد شایسته است، تجربه نشان داده فضای دانشگاه فرهنگیان کمکی به آموزش اساسی دانشجویان نکرده است. بهتر است دانشگاه به جای جذب دیپلمها و تخصیص اعتبارات مالی به آنها که هزینه دولت را بالا برده، فکری به حال فارغالتحصیلان دانشگاهی کند که مهارتهای لازم را کسب کردهاند.