به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت ،این شرکتها که فرآیندسازان بازار انرژی هستند با برنامههای آیندهپژوهانه سعی دارند با تداوم روند مصرفگرایی در کشورهای تولیدکننده، تئوری استقلال نیمکرهای را عملیاتی کنند. گفتنی است این واگذاریها از پیش از دهه 90 میلادی با اقدام استاتاویل و با هدف تغییر ساختاری و تبدیل این شرکت از دولتی به خصوصی و ورود به بازار جهانی انجام شد. اما نکتهای که در واگذاری داراییهای نفتی این شرکتها مورد تردید است این است که به تازگی شرکتهای بینالمللی که سوپر منیجرهای بازار نفت و گاز جهان هستند اقدام به این واگذاری کردهاند. چنانچه چندی پیش رویترز خبر از واگذاری نیمی از سهام خط لوله شرکت سینوپک چین داد که به منظور اجرای بخشی از برنامه اصلاحی پکن (فشار به شرکتها برای بالابردن بهرهوری خود و افزایش سرمایهگذاری زیرساختی در زمینه گاز) انجام شد. سینوپک که دومین شرکت بزرگ نفت و گاز چین است، قصد دارد 50درصد از سهام پروژه خط لوله «سیچوآن-شانگهای» را پس از تکمیل، واگذار کند. دولت چین مایل به افزایش سرمایهگذاری در شبکههای 90 هزار کیلومتری گاز این کشور است که کمتر از یکپنجم شبکه گاز امریکا است. از طرفی خبرها حاکی از آن است که شرکتهایی چون شورون و چپستیک امریکا نیز اقدام به واگذاری سهام خود کردهاند که بیشک به دلیل کاهش قیمتنفت نیست و عوامل دیگری در این واگذاریها تاثیرگذار بودهاند.
تئوری استقلال نیمکرهای
مطرحشدن تئوری استقلال نیمکرهای از سوی امریکا به دهه 70 میلادی بازمیگردد که براساس آن روند بازار در جهت کاهش وابستگی غرب به انرژی خاورمیانه تقویت میشد که در 2014میلادی به اجرا درآمد و استراتژی واگذاری داراییهای نفتی این شرکتها در آسیا و خاورمیانه به شرکتهای محلی قدرت بخشید. به گفته امیر ناظمی قائم مقام برنامه ملی آینده نگاری کشور (زیر نظر معاونت سیاستگذاری و ارزیابی راهبردی معاونت علمی و فنآوری ریاست جمهوری) در سالهای اخیر امریکا با پشتوانه «شیلاویل» توانسته از واردکننده نفت و گاز به تولیدکننده و صادرکننده آن تبدیل شود. همچنین نوآوریها و سرمایهگذاریهای انجامشده در بخش تحقیق و توسعه این شرکتها موجب شده سه چهارم وابستگی امریکا به نفت خاورمیانه در سال 2015میلادی به نزدیک صفر در ژوئن 2016 برسد. از طرفی وحید شریف مدیر امور سرمایهگذاری شرکت سرمایهگذاریهای خارجی ایران (ایفیک) نیز با تایید اینکه استراتژیهای شرکتهای بزرگ در جهت کاهش وابستگی به منابع انرژی خاورمیانه است در گفتوگو با صمت، تصریح میکند: روابط شرکتهای بزرگ نفتی در خاورمیانه نشان میدهد حتی روابط سیاسی این کشورها وابسته به معاملات نفتی است. به گفته وی معاملات نفتی در خاورمیانه با دلار، نشاندهنده نیاز شدید امریکا برای تامین انرژی از خاورمیانه است. این کشور سعی داشت با اثرگذاری بر انرژی خاورمیانه رقبای سیاسی خود مثل چین و هند را که در حال استفاده از انرژی خاورمیانه بودند از میدان رقابت خارج کند یا میزان نفوذ این رقبا را در این منطقه کاهش دهد. وی میافزاید: اما انقلاب «شیلاویل» موجب شد امریکا با بهدست آوردن توان تولید مورد نیاز چه در بعد مصرف داخلی و چه صادراتی از حوزه وابستگی به انرژی خاورمیانه کنار بکشد. این مقام مسئول معتقد است عملکرد شرکتهای بزرگ نفتی همواره مبتنی بر چشماندازهای ژئوپلیتکال بوده و کمتر متوجه برنامههای بازار انرژی است.
فرآیند آیندهپژوهی
شریف همچنین دیدگاه آیندهپژوهانه را دلیل استقلال مالی شرکتهای بزرگ نفتی از منطقه خاورمیانه میداند و تصریح میکند: شرکتهای بزرگ نفتی فقط قسمتی از استقلال مالی خود را از منطقه خاورمیانه خارج کردهاند چرا که با ادامه روند کاهشی قیمت نفت سرمایهگذاری و حفاریهای جدید با فناوری شل به صرفه نخواهد بود و این اقدامات در منطقه خاورمیانه با وجود آبهای کمعمق و قیمتهای کنونی نفت به صرفه است اما بیشک افزایش قیمت نفت با تغییر معادلات بینالمللی، سرمایهگذاری در آبهای عمیق را به نسبت کمعمق اقتصادیتر خواهد کرد.
همچنین امیر ناظمی برای توضیح استراتژی مختلف شرکتهای نفتی جهان به تفکیک دیدگاههای این شرکتها میپردازد و به صمت میگوید: شرکتهای نفتی جهان به دو دسته «انآیاوسی» شرکتهای نفتی که دولتی هستند و «ایاوسی» بهعنوان شرکتهای بینالمللی، طبقهبندی میشوند. وی تصریح میکند واگذاری سهام در «انایاوسی»ها با اقدام استات اویل نروژ شروع شد، در آن زمان 33درصد از سهام این شرکت در بورس نیویورک و نروژ عرضه شد که دلیل این واگذاری تجدید ساختاری این شرکت عنوان شد. این شرکت با روند خصوصیسازی زمینه حضور خود در بازارهای جهانی را فراهم کرد، به این معنی که این شرکت توانست سیاستهای صادراتی خود را از بازارهای داخلی به خارجی با چابکسازی سازمانی و افزایش تنوع بازار، امکانپذیر کند. به گفته قائممقام برنامه ملی آیندهنگاری کشور، این شرکتها برای چابکسازی بخشی از سهام خود را واگذار کردند که البته بیشتر از سوی شرکتهای (آیاوسی) خریداری شد. وی میافزاید: بعدها پترو براس و سینوک نیز این روند را ادامه دادند که این روند دامنهدار منجر به وجود آمدن سلسلهای از شرکتها به نام «جیاناوسی» شد و میتوان گفت که ادامه روند واگذاری دارایی میراثی است که از شرکتهای بینالمللی به شرکتهای سنتی حاشیه خلیجفارس رسیده است.
فروش پکیج انرژی
ناظمی دامنه این واگذاریها را در دوران طلایی نفت میداند و تصریح میکند: استراتژی شرکتهای «ایاوسی» مبتنی برگذار از شرکتهای نفت و گاز به انرژی است چراکه تحولات بازار نفت، این شرکتها را بر آن داشت که پکیج انرژی در اختیار مشتریان قرار دهند. وی میافزاید: این کار ضمن حفظ بازار انرژی سنتی برای این شرکتها زمینه ایجاد شرکای جدید را نیز فراهم میکند. درواقع این شرکتها خود را شرکتهای تامینکننده انرژی میدانند نه شرکتهای نفت و گاز که وجود معاونتهای انرژیهای تجدیدپذیر در این شرکتها نشان از اهمیت این انرژیها دارد.
تنوع در بازار سرمایهگذاری
اما شریف، مدیر امور سرمایهگذاری شرکت سرمایهگذاریهایی خارجی فروش داراییها یا قسمتی از داراییهای نفتی از سوی شرکتهای بزرگ نفتی را به معنی کاهش درآمدهای این شرکتها نمیداند. وی در گفتوگو با صمت میگوید: فروش دارایی در یک منطقه به معنی افزایش سرمایهگذاری این شرکتها در منطقه دیگر یا در بخش دیگر است.
وی عامل اصلی این جابهجاییهای سهام را مربوط به نوع آییننامه این شرکتها میداند و میگوید: پیش آمده که گاه سرمایهگذاری برخی از این شرکتها در بخشی از صنعت نفت و گاز در کشوری قدیمی بوده که نیازمند ارتقای فناوری است برای شرکت سرمایهگذار به صرفه نیست، در این صورت این شرکتها ترجیح میدهند این داراییها را به شرکتهای محلی واگذار کنند.
ورود فناوریهای نوین
از طرفی با قدیمیشدن برخی از فناوریها و مورد استفاده نبودن آنها در این شرکتها، استراتژی این شرکتها خارجکردن این فناوریهای قدیمی از سبد سرمایهگذاری خود است. همچنین میزان اقتصادی بودن طرحها از موضوعهایی است که مورد توجه شرکتهای بزرگ قرار میگیرد به عنوان مثال با ورود فناوریهای نوین در بخش حفاری، دانش سنتی حفاری کاربرد خود را از دست میدهد. وی برای توضیح این مبحث به فناوریهای «شلگس» اشاره میکند و میگوید: بیشک امکان حفاری در میدانهای نامتعارف به صورت سنتی امکانپذیر و اقتصادی نیست، در نتیجه با فناوریهای جدید دیگر لزومی به استفاده از فناوریهای پیشین نیست.
خرید و فروش تابعی از سهام
شریف درباره رویکرد این شرکتها در واگذاری داراییهای نفتی تصریح میکند: خرید و فروش این شرکتها تابعی از سبد سهام و داراییهای این شرکتهاست. آنها میخواهند سهام خود را در بهترین حالت ممکن مدیریت کنند بر این اساس سهام این شرکتها بهطور سیال در مناطق مختلف جهان و بخشهای مختلف انرژی سرمایهگذاری میشود درنتیجه نمیتوان دلیل این واگذاریها را به نیاز مالی این شرکتها نسبت داد. به گفته وی برنامههای آیندهپژوهی این شرکتها براساس مدیریت داراییهای آن است و کمتر از قیمت بازار نفت و گاز متاثر میشود.
ارزشگذاری سهام مبتنی بر دارایی
این مقام مسئول در توضیح این مسئله که برنامهریزی این شرکتها چگونه سهام آنها را از تاثیرات بازار مصون میدارد، میافزاید: بررسیهای ما در گذشته نشان داده در مواردی که قیمت نفت در بازارهای جهانی کاهش یافت در برخی از مقاطع زمانی شاهد بالارفتن ارزش سهام شرکت شل بودیم، این به آن معنی است که استراتژی ارزشگذاری سهام این شرکتها تنها مبتنی بر دارایی پایه آنها نیست.
تنوع در شبکه توزیع
این مدیرامور سرمایهگذاری شرکت سرمایهگذاریهای خارجی میافزاید: زمانی که شرکتی دارای یک شبکه توزیع بزرگ باشد دیگر نگرانی از بابت قیمت نفت نخواهد داشت، به عنوان مثال شل که دارنده بزرگترین پمپ بنزینهای دنیاست هرگز نگران قیمت نفت و به تبع آن بنزین نیست چراکه با تغییر در قیمت نفت تغییرات لازم از سوی این شرکتها به عنوان مثال در بنزین اعمال میشود. به گفته شریف کاهش قیمت نفت میتواند برخی از ارزشهای پایه این شرکتها را تحتتاثیر قرار دهد چرا که نوع قراردادهای این شرکتها بهصورت شراکت در تولید است که میتواند بر عایدات آینده این شرکتها تاثیر بگذارد. یعنی این شرکتها سرمایهگذاریهای متنوعی در بخشهای مختلف انرژی انجام دادهاند که به قیمت پایه نفت وابسته نیست.
حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر
مرتضی شجاعی، کارشناس بازار نفت و گاز درباره با اینکه چرا کشورهای نفتی مبادرت به فروش قسمتی از داراییهای نفتی خود کردهاند به صمت میگوید: سرمایه این شرکتها در مسیر انرژیهای نو و نفت و گاز در حرکت است که با توجه به شتاب سرمایهگذارهای انرژی بر بخش انرژیهای نو بیشک این شرکتها با فروش قسمتی از داراییهای نفتی خود سعی دارند درآمدهای حاصل از آن را در بخش انرژیهای نو سرمایهگذاری کنند.
به گفته وی این شرکتها فرآیندساز هستند و شرکتهای نفتی کشورهایی چون ایران فرآیندپذیرند به این معنی که این شرکتها با چشماندازهای آیندهپژوهانه بسترهایی را ایجاد میکنند که فناوریهای مورد نیاز آینده طراحی و ساخته شود. شجاعی دلیل دیگر واگذاری این داراییها را شرایط بازار اخیر نفت و گاز میداند و تصریح میکند: بهبود بازار نفت در دهه اخیر چشمانداز روشنی ندارد و جایگاه نفت و گاز در بازار جهانی انرژی افول کرده است بنابراین در آیندهای نهچندان دور سهم مصرف انرژیهای فسیلی کاهش یافته و سهم انرژیهای نو افزایش مییابد. شاید دلیل این افزایش سرمایهگذاریهای انرژی در بخش انرژیهای تجدیدپذیر به دلیل کاستن از سرعت افزایش دمای هوای زمین باشد.
بازی تبلیغاتی شرکتهای نفتی
سعید میرترابی، عضو هیات علمی دانشگاه خوارزمی نیز دلیل فروش داراییهای نفتی شرکتهای نفتی بزرگ را مربوط به شرایط کنونی بازار میداند و به صمت میگوید: کاهش قیمت نفت و بهصرفه نبودن سرمایهگذاری این کشور در برخی بخشها و مناطق موجب میشود این شرکتها قسمتی از سهام خود را واگذار کنند، که البته این امر در نوع خود موجب ادغام شرکتهای نفتی و ایجاد شرکتهای نفتی و انرژی نوین میشود.
به گفته وی کاهش قیمت نفت به تنهایی نمیتواند دلیل این واگذاریها باشد و با برنامههای استراتژیک این کشورها مرتبط است، به این معنی که این شرکتها با تعریف چگونگی رقابت در بازار و بررسیهای آیندهپژوهی، میزان و محل سرمایهگذاری این شرکتها را تعیین میکنند. میر ترابی تنوعسازی در بازار انرژی را از عوامل دیگر این واگذاریها میداند و تصریح میکند: تنوع بازار انرژی با کاهش قیمت نفت قدرت گرفته چراکه یکی از اولویتهای شرکتهای بزرگ انرژی کاهش آلایندههای زیستمحیطی است که از این طریق وارد محیطزیست میشود. همچنین میرترابی معتقد است که این شرکتها نقش عمدهای در تعیین وضعیت بازار داشته و سعی دارند با به راه انداختن بازی تبلیغاتی بار دیگر موازنه قدرت بازار را تغییر داده و ثبات آن را در دست گیرند.