یکی در راه راست و کسب نان حلال و آن دیگری به قیمت سو استفاده، کلاهبرداری و به بهای آزار دادن دیگران و کندن از جیب این و آن و هرگز خرج نکردن و پول روی پول گذاشتن یا در راه های نادرست خرج کردن!. می گویند دستکم 800 میلیارد تومان پول نقد و شاید نزدیک به همین میزان ملک و املاک داشت.
تا اینجا را داشته باشید، از آنطرف می گویند، پیرمرد، همشهری من و شما است و تمام عمرش از شمال ایران به کردستان رفت و مقنی ( چاه کن) بود و هر آنچه در طول عمرش در آورد، اندوخته کرد.
اولی هرگز برای کار خیر و قدم در راه خدا و کمک به محرومان و نیازمندان ذره ای حتی هزار تومان از مال خود نگذشت. سرانجام در سالمندی برسر دیرکرد اجاره یکی از مستاجران با وی گلاویر شد و از روی پله به زمین افتاد و لگن وی اسیب دید. هر چه گفتند، برویم دکتر ، اعتنا نکرد و کار را به آنجا کشاند که محل آسیب دیدگی و زخمش بدخیم شد و پزشک معالج گفت که باید عمل بشود و هزینه عمل جراحی 12 میلیون تومان می شود. او با داشتن میلیاردها تومان پول نقد و ملک و املاک حتی دلش برای خودش هم نسوخت و گفت، من صد سال چنین پولی را برای یک عمل جراحی ساده نمی پردازم! و شبی بارانی در خانه اش برای بار دوم به زمین خورد و مرد!!!
پیرد مرد هم که تمام عمرش را کار سخت کرد و اندوخته بود ، همه دارایی خود را به عنوان یک خیر مدرسه ساز به گیلان آورد و یک مدرسه به نام خود ساخت و به درخواست خودش مستخدم آن مدرسه شد تا برای نوگلهای این سرزمین خدمت کند و با گذشت سالها ، اکنون بسیار سرحال با چهره ای نورانی با خواندن نماز و ادعیه ، خیلی قشنگ زندگی می کند. بی تردید آخرت را برای خود مهیا کرده است.
هیچ یک از این دو ماجرای کوتاه و پند آموز افسانه نیست و واقعیت موجود در شهرمان است . آن یکی بسیار بد و زشت زیست و این یکی بسیار زیبا به زندگی ادامه دارد. شما از کدام طایفه هستید.؟
محمدپور - مدیر مسوول نشریه واکنش