شماره: 42 تاریخ : 1390/03/04-12:00:00

علم بهتر است یا ثروت

من و شما خوب به خاطر داریم که در دوران مدرسه یکی از انشا های بسیار مشهور برای معلمان و به تبع آن برای دانش آموزان این بود که " علم بهتر است یا ثروت".

 

در آن روزهای نه چندان دور ما به ذهن پاک و کودکانه خود تحلیل و تفسیری داشتیم مبنی بر اینکه که علم بهتر است و شاید همان روزها علم بهتر بود.

اعتقاد ما بر این بود که علم به جامعه کمک می کند تا به سعادت و رفاه بیشتر برسد ، ضمن آنکه از مسیر علم می توان به ثروت خلال و خوب هم رسید.

تحولات دو دهه اخیر به خصوص از زمان تاسیس دانشگاه های غیر دولتی و سقوط با مغز علم در مجامع دانشگاهی یکبار دیگر مرا به این سرخط انشای آن روزها انداخت که " علم بهتر است یا ثروت".

البته تفاوت امروز با 30 سال قبل در اعلام این موضع اینست که امروز دیگر اطمینان دارم که ثروت بهتر است.!!

آن روز اگر نظر ما بر شایستگی علم بود، برای علم آموزی و تحقیق و پژوهش در دانشگاه و کمک به جامعه در همه وجود ما موج می زد ، اما امروز علم آموزی یعنی  اخذ مدرک و اینکه به من و شما دکترو مهندس بگویند، حتی اگر سواد یک دانش آموز سوم راهنمایی را هم نداشته باشیم.

دیروز اگر دانشگاهی بود، برای علم و پژوهش بود و افراد صاحب نامی از این مراکز علمی بیرون آمدند ، اما امروز همه را به دانشگاه فرستادیم در حالی که هیچ نیاموختند و اغلب آنها که دانشنامه ای در دست دارند برای انجام امور ساده هم عاجز هستند.@
بعضی از دانشگاه های غیر دولتی برای این منظور وارد صحنه شدند که زن خانه دار و مردان کارمند و کارگر با سواد تربیت کنند، اما چرخه کار به گونه ای شد که پزشک بیرون دادند و این پزشکان بعضا یا بیکارند و یا مسافرکشی می کنند.

اگر قرار بود این بابا مسافر کشی کند که دیپلم هم زیاد بود، چرا عمر هدر داد و این همه هزینه بر خانواده و جامعه تحمیل کرد.!؟

ظاهر کسی هم در کشور بنا ندارد وارد این مقوله شود و همه تلاش ها بر این استوار است که جوان های ما حداقل لیسانس داشته باشند، بدون آنکه مهارتی را دریافت کنند و این لیسانس بخودی خود توقع را افزایش می دهد و این پرسش به وجود می آید " اکنون که لیسانس گرفته ام، چرا بیکارم"؟

هر سال هم بر تعداد این دانشگاه ها و مراکز آموزشی در شهرهای کوچک و بزرگ و جزایر و ... افزوده می شود و مدرک ، پشت مدرک صادر می شود به خصوص زمانی که گروهی از مسوولان در گذشته و حال با دیپلم وارد محل کار می شوند و بعد از سه یا چهار سال فوق لیسانس  و دکتر ازمحل کار خارج می شوند و دولت و تامین اجتماعی باید حقوق های کارشناسی ارشد و دکتری به این افراد که تعدادشان بسیار هم زیاد است، بپردازند.

 

... و اما چرا  ثروت؟؟؟

با توجه به تحلیل کوتاهی که انجام شد، امروز بسیاری از خانواده های ثروتمند" این ثروت به هر طریقی که حاصل شده باشد" ، اقازاده ها، مسوولان رده های مختلف  در داخل کشور و در دانشگاه های غیر دولتی یا در خارج از کشور " در مالزی ، اندونزی ، اوکراین، روسیه ، ارمنستان و حتی در پاریس و لندن " با 5 تا 30 میلیون تومان مدرک کارشناسی ارشد و دکتری را اخذ می کنند.

 

این مدارک در کشور تایید می شود و صاحبان مدارک این چنینی مانند یک تحصیل کرده دانشگاه تهران، امیرکبیر و صنعتی شریف از حقوق و مزایای این مدارج تحصیلی برخوردار می شوند و البته به نسبت شان و جایگاه فوق لیسانس و دکتری را هم دارند.

به همین علت نیز می توان در زمان حاضر از مسیر ثروت به علم دسترسی پیدا کرد ، بدون آنکه زحمت چندانی به خود بدهید و به اصطلاح دود چراغ بخورید و در پژوهش استخوان خورد کنید.!

در خود دانشگاه های فوق الذکر هم که افراد و مسوولان در رده های مختلف به صورت روتین از این مزایا " مزایای دریافت مدرک" بهره مند ند و به هر شکل ممکن به مدارج بالای تحصیلی می رسند.!

به خاطر دارم که چند سال قبل یکی از دوستان را بعد از سال ها دیدم و گفت از لندن می آید و وقتی از او پرسیدم که درانگلیس چه می کردید، "گفت، از این پس به من دکتر خطاب کن ، چرا که در دوسفر یک ماهه به مرکز کشور انگلستان مدرک دکتری را اخذ کردم که این مدرک بسیار معتبر است و...

سفارش مخصوص،

به مسوولان آموزش عالی کشور توصیه می شود ، اگر چه تا همین الان هم خیلی دیر شده است ، آما تا دیر نشده جلوی این نوع مدرک گرایی را بگیرند و اجازه ندهند جوان های ما به جای تحقیق و تتبع و علم آموزی به دنبال مدرک باشند و جایگاه علم بیش از پیش تنزل پیدا کند.

به عنوان یک روزنامه نگار آنچه وظیفه و رسالت ام بود، گفتم و امیدوارم که دست اندر کاران به این موضوع بسیار مهم توجه کنند


URL: https://www.bankosanat.ir:443/News/42.bos