شماره: 1195 تاریخ : 1390/04/31-12:00:00

اندر حکایت صنعت توریست

پارک در شانه خاکی 500 تومان ، لب ساحل 1000 تومان و . . .

اغلب وقتی تعطیلات آخرهفته به 2 یا 3 روز افزایش پیدا می کند ، خیلی از مردم مخصوصاّ تهرانیها وساکنین اطراف آن ، برای فرار از گرد و غبار و آلودگی به سمت شهر های شمالی حرکت می کنند که این آغاز بعضی از حکا

 

چند وقت پیش برای تعطیلاتی که دولت برای نیمه شعبان به صورت رسمی و غیر رسمی در نظر گرفته بود راهی شمال کشور و خطّه ی مازندران شدیم و از آن جا که نمی خواستیم به ترافیک آخر هفته برخورد کنیم ، شب هنگام بار سفر را بسته و به انفاق خانواده  حرکت کردیم .

نزدیک نیمه شب بود که به پارک میرزا کوچک خان جنگلی واقع در 10 کیلومتری آمل رسیدیم و فقط برای چند دقیقه از ماشین پیاده شدیم تا خستگی به در کنیم، مجدداً خواستیم که سوار شده و حرکت کنیم که دیدم ،یک نفر مرد با لباسی ژولیده و در هم برهم یک برگه به من داد و گفت 500 تومان می شود ! ! !  اوّلش خیلی جا خوردم وکمی هم ترسیدم چون فقط یک ماشین دیگر با کمی فاصله از ما ایستاده بود و کسی هم آن نزدیکی دیده نمی شد ؛ پیاده شدم وگفتم سلام ، شما ؟ گفت من پارکبان  هستم ؟!  گفتم خوب به فرض که باشید ! امرتون ؟ گفت توقّف کردی باید 500 تومان بدی ! گفتم :چند دقیقه نشد وفقط جهت ، بازدید ماشین بود و سریع راه افتادم ، گفت مهم اینکه ایستاده ای وچون توی شانه خاکی ایستادی  500 تومان باید بدهی اگر هم ناراحتی از این به بعد وسط خیابان توقّف  کن ونیا داخل خاکی !  گفتم چند دقیقه 500 تومان است ؟ گفت فرقی نداره چه یک دقیقه چه یک ساعت !  ماجرا داشت  خیلی جالب می شد و من گفتم لطفاً برگه پارکبان را بده ؛ ایشان هم یک برگه از شرکت "سرمایه گذاری سهام عدالت" به من داد که معلوم بود کپی بسیار ناقصی از یک برگه است و هیچ ربطی به پارکبان نداشت .

گفت بفرما، با اعتراض گفتم این که برگه ی پارکبان نیست ، مال یه شرکته ،تازه چه کسی به شما اجازه داده که این کار را انجام بدهی ؟ گفت جناب سرهنگ ! گفتم خودش    کجاست ؟ گفت تو جیب منه ! این موقع که سرهنگ اینجا نیست !  از یک طرف خنده ام گرفته بود واز طرف دیگر عصبانی شده بودم چون ماجرای دزد سرگردنه را شنیده بودم امّا پارکبان نیمه شب دم جنگل را ندیده بودم و از همه مهمتر پارکبان شبانه روزی را اصلاً ندیده بودم ! به هر صورت گفتم ، نصفه شبی نه حال بحث دارم نه کلنجار رفتن با تو و خواستم راه بیفتم که گفت فردا که جناب سرهنگ  برگه جریمه را فرستاد دم در خانه می فهمی چی گفتم ! گفتم باشه سلام من را به جناب سرهنگ برسان  وحرکت کردم . به محض حرکت کردن ، یاد تلفن 110 افتادم و بعد از تماس ، اپراتورگفت : یک گشت می فرستم تا تحقیق کنه امّا به فاصله ی اندکی بعد گفت: آقا پولش رو بده شاید پار کبان باشه ! ! !

یاد حرف یکی از دوستانم افتادم که همیشه می گفت :" اگه قرار باشه پول بگیرن شبانه روزی این کار انجام می شه امّا بلعکس اگر قرار باشه پول پرداخت کنند ، یا دستگاه خرابه یا پول ندارن یا هزار بهانه دیگر" .

در هر صورت طّی مسیر کردیم و به بابلسر رسیدم  و عصر همان روز به سمت دریا حرکت کردیم و به محض رسیدن به ساحل دریا یک نفر را دیدیم که به سمت ما آمد و گفت : آقا توقف می کنید ؟ گفتم آره ، گفت : 1000 تومان می شه ! گفتم چی ؟ گفت توقف کنار ساحل !  ( انگار ما روی نوار پارکبان قرار گرفته بودیم و خودمان هم بی خبر بودیم )؛ گفتم شما برگه دارید ؟ گفت نه امّا کار ما قانونی است ؛ گفتم چه خدماتی می دید در قبال این هزینه ، گفت : دریا را نظافت می کنیم ! ( البته احتمال دادم که منظورش ساحل دریا باشه ) گفتم تا جایی که چشم کار می کنه زباله و بطری های مختلف رو زمینه ،شما کجاشو نظافت کردید ؟ گفت بحث ندارم ساحل خصوصی است و باید پول بدهید ، ناراحتی برو !  ( امّا ساحل عمومی بود ) در این هنگام چندین مامور نیروی انتظامی آمدند و گفتند که این شخص از صبح داره مردم را سر کیسه می کنه ، من با تعجب گفتم : پس شما چکاره اید ؟ گفتند به ما مربوط نیست ! ! ! البته یکی هم با پوزخند گفت : شما که تهرانی هستید حالا مگه چی می شه !

مجدداّ زنگ زدم به 110 و این دفعه مامور گفت که این کار غیر قانونی است مخصو صاً اگر برگه نداره ؛ امّا ما کاری نمی تونیم بکنیم ، فقط وقتی در گیر شدید به ما زنگ بزنید تا نیرو بفرستیم ! ! !

یک نفر که شاهد ماجرا بود گفت زنگ بزن 124 تعزیرات ببینیم ماجرا چیه ، امّا بعد از چندین بار تماس و شنیدن پیغامگیر خارجی تلفن، عطاعش را به لغایش بخشیدیم و از این کار هم ناامید شدیم .

این مسئله چندین روز فکر مرا به خود مشغول کرده بود و دائم فکر می کردم که متولّی این امور چه کسانی هستند ؟ چرا هر شخصی به خودش اجازه می دهد که مردم را سر کیسه کند و یا هزاران بی قانونی دیگر را انجام دهد ؟

 کشوری که در حال گذر از تنگناهای بی شماری است و خود را در حال همتراز کردن با کشور های پیشرفته می بیند ، چگونه     نمی تواند از پس این معزلات پیش پا افتاده بر آید ؟

 از این ماجرا چند روزی نگذشته بود که برای جلسه ای به سمت پارک نیاوران به راه افتادم و بعد از پارک  ماشینم ،منتظر پارک بان شدم و کمی خوشحال ،چون فکر می کردم اینجا قانون رعایت می شود و  مشکلی نیست  !  امّا بعد از آمدن پارک بان و پرداخت هزینه ی 1 ساعت که می شد 300 تومان ، پارک بان از پرداخت الباقی پولم خود داری کرد و گفت :" شهرداری اجاره هارا زیاد کرده و ما باید رسید 300 تومانی بدیم امّا 500 تومان در یافت کنیم چون نمی تونیم اجاره ها را در بیاوریم " ! !

 حمید بیات

 


URL: https://www.bankosanat.ir:443/News/1195.bos