به گزارش پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، از جمله وعدههایی که دولت به جامعه علمی داد، بازگشت نخبگان به کشور بود. بنا به گفته وی، سیر معکوس بازگشت نخبگان به کشور آغاز شده است، به گونهای که طی ماههای گذشته 200 نخبه که حدود 50 نفر آنان در 10 دانشگاه برتر دنیا تحصیل کردهاند، به کشور بازگشتهاند.علاوه بر آن به گفته معاون علمی و فناوری رئیسجمهوری، طی یک سال 130 نخبه به کشور بازگشتهاند که ضرورت راهاندازی سامانه بازگشت نخبگان را مطرح میسازد. به گفته مسئولان، از طرفی برای تحقق واقعی این هدف موضوع نظام وظیفه به عنوان چالش اصلی نخبگان نیز حل شد.
برخی از آمارها نیز از بازگشت روزانه 2 نخبه به کشور میگوید که آمار سالانه آن 730 نفر میشود و به اعتقاد برخی از کارشناسان، با واقعیتهای موجود اقتصاد کشور مانند رکود همخوانی ندارد یا حداقل اینکه چنین بازگشتی در فضای اقتصادی و علمی کشور قابل ملاحظه نیست.
40 درصد و در برخی از آمارها که از سوی مسئولان ارائه میشود، 30 درصد از نخبگان کشور را ترک کردهاند. از آن جایی که قشر نخبه نقش مهم و اثرگذاری برای پیشبرد اهداف توسعهای کشور دارد، مسئولان تلاش کردهاند از عواملی که بیرغبتی نخبگان به ماندن در کشور را میافزاید، بکاهند تا به این شیوه دل آنها را به دست آورند. بر همین اساس بنیاد نخبگان موظف شده مسیر نخبگان برای خلق ثروت از طریق شرکتهای دانشبنیان را آسانتر کرده و مقررات دستوپاگیر برای اجرای پروژههای نخبگان در این شرکتها حذف شود و حمایتهای مادی و معنوی از آنها را بیش از پیش انجام دهد. با این حال روشهای دیگری نیز وجود دارد که میتوان برای بازگشت دوباره نخبگان به کشور از آنها بهره جست. هدف از این روشها ترغیب نخبگان برای ورود به کشور است.
ضعف امکانات مادی و فرامادی برای نخبگان
نبود بسترها و فضای موجود که متناسب با خواسته و نیاز نخبگان باشد، باعث شده خیلی از نخبگان خود به خود از بازار کار دور افتند و برخی هم به دنبال تامین نیازهای خود دنبال مکان دیگری غیر از محل سکونت خود برآیند؛ از اینرو گاهی از شهری به شهر دیگر و گاهی نیز از کشور به طور کلی مهاجرت میکنند. با فرض اینکه نخبگان بخواهند برای تامین ملزومات اقتصاد کشور و رفع نیازهای آن مشغول به کار شوند، باید حداقل امکانات را داشته باشند. برخی از این امکانات نیز نه مادی، بلکه امکانات فرهنگی و فرامادی است. برای مثال از دید خیلی از نخبگان جامعه علمی، احترامی برای شأن و جایگاه علمی نخبهها و نوآوران نیست. به ویژه این موضوع درباره دانشجویان دکترا که در کشور معضلی به نام بیکاری دکترا را به وجود آورده، صدق خواهد کرد. اکنون حدود 25 درصد از کل ایرانیان تحصیلکرده در کشورهای توسعهیافته زندگی میکنند و علاوه بر آن 64 درصد دانشآموزان ایرانی مدالآور المپیاد طی 14 سال گذشته از ایران مهاجرت کردهاند. گرچه این مساله تنها مرتبط با کشور ایران نیست و در سایر کشورهایی چون چین، هند، کره جنوبی، عربستان و... دیده میشود اما فرق بارز ما با این کشورها این است که در حالی که آنها سعی میکنند نخبگان را دوباره به کشور بازگردانند، کشور ما هیچ اقدامی در این راستا انجام نداده است. برای مثال کشوری مثل چین برای اینکه بتواند به اهداف اقتصادی خود از طریق نخبگان دست پیدا کند، با انجام اقداماتی چون اعطای مسکن به آنها، مشوقهای مالیاتی و طرحهای مختلف اقتصادی، اعطای درجات بالای علمی به دانشمندان، تخصیص بودجه تحقیقاتی 290 هزار دلاری برای هر یک از این افراد و شانس سرپرستی یک گروه تحقیقاتی و... را ارائه دهد. به همین ترتیب توانست از سال 1994 تاکنون، با اجرای برنامههایی چون بورس یانگتسه وزارت علوم یا پروژه یکصد نابغه آکادمی ملی علوم، بیش از 4 هزار نفر از نوابغ چینی را به این کشور بازگرداند.
تلاشی برای حفظ نخبگان نکردیم و نمیکنیم
عباس وطنپرور، عضو اتاق بازرگانی تهران در این رابطه توضیح میدهد: مسئولان برای حفظ نخبگان و استعدادهای برتر در بازار کار تلاشی نکردهاند و به نظر هم نمیرسد بخواهند از این به بعد تلاشی کنند. از یک سو فضایی که برای اشتغال این دسته از افراد در نظر گرفته شده دارای محدودیت است. از سوی دیگر تحصیلات دانشجویان با آنچه بازار کار میخواهد، در تناقض است؛ ازاینرو شاید برای بازار کار فرقی نداشته باشد دانشجوی مدنظر بااستعداد و بامهارت است یا نه.
وی توضیح میدهد: در کشوری مانند ترکیه دانشگاههایی به وجود آمده که هدف از آنها تربیت دانشجویان برای انجام فعالیتهای اقتصادی مثلا تولید کفش یا کیف است. دانشجو پس از فراغت از تحصیل جذب شرکتهایی میشود که با دانشگاهها قرارداد بستهاند. به همین دلیل نه عمر شرکتهای خصوصی صرف آموزش میشود و نه نیروی ماهر سرگردان میماند.
بودجهها جوابگوی قشر نخبه نیست
وطنپرور میگوید: از سوی دیگر بودجهها و اعتبارات دولتی در این کشورها آنقدر هست که بتواند جوابگوی خواسته اساسی قشر علمی و نابغه کشور باشد. در حالی که در کشور ما بودجهها جوابگوی قشر نخبه نیست.
براساس آمارها ایران از بین 15 کشور اول دنیا از نظر تعداد دانشجو در آمریکا طی سالهای 2015 و 2014، با تعداد 10 هزار و 194 نفر بعد از مکزیک، رتبه یازدهم را به خود اختصاص داده و کشورهای چین و هند به ترتیب رتبههای اول و دوم را به خود اختصاص دادهاند. بررسیها نشان میدهد که یک سوم از دانشجویان ایرانی مقیم آمریکا را بانوان تشکیل میدهند. همچنین 55 درصد دانشجویان ایرانی دارای بورسیه کامل تحصیلی دانشگاههای آمریکا و 27 درصد نیز با پرداخت کامل شهریه تحصیلی توسط خودشان در آمریکا مشغول به تحصیل هستند.