به گزارش خبرنگار پایگاه تحلیلی خبری بانک و صنعت، چالشیکهامروزهمدیرانباآنمواجههستند، ایناستکهبتواننددانشرابهصورت اثربخشمدیریتکنند امابهدلیلکمبودمدل، چارچوبوابزاریجهتکنترل، آنهاناچارندتا بااستفادهازابزار (کارآمدیاناکارآمد) ازخطاهایخوددرسبگیرند. هدف مقاله حاضر تحلیل تاثیر مدیریت دانش بر محیط کسبوکار سازمانهاست.
فضای کسبوکار به آن دسته از عوامل موثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی گفته میشود که مدیران بنگاهها نمیتوانند آنها را تغییر داده یا بهبود بخشند. آزاد بودن و شفافیت قیمتها، رقابتی بودن بازار و حفظ حقوق مالکیت سه شرط لازم برای فعالیت اقتصادی بخش خصوصی و کارا بودن اقتصاد است و نقش دولت در بهبود این فضا و فراهم آوردن شرایط مناسب جهت جذب فعالیت بخش خصوصی بسیار مهم است.
بخشعمدهای ازتحقیقاتموجوددربارهمدیریتدانشبرعواملمهمیمانندمردم، ساختارسازمانیوفرایندها، استراتژی، فرهنگ، منابع، آموزشوفناوریکهبرموفقیتاستراتژیمدیریتدانشتاثیرگذارهستند، متمرکزشدهاست.
این موضع که سازمانها بدانند در شرایط مختلف روی کدام استراتژی مدیریت دانش تمرکز کنند، بسیار حائزاهمیت است. برخی مطالعات، رابطهای تکمیلی بین استراتژیهای مدیریت دانش را پیشنهاد میکنند، در حالی که برخی دیگر تاکید بر جداگانه دنبال کردن این استراتژیها دارند.
اغلب صاحبنظران معتقدند که یکی از موضوعات مهم مطرح شده در این دوره، مفهوم مدیریت دانش است؛ مفهومی که هیجان ایجاد کرده و باعث بحث و مناظره فراوان شده است. مدیریت دانش رویکردی است که به سرعت در حال تکامل است و به چالشهای اخیر برای افزایش کارایی و بهبود اثر بخشی فرایندهای تجاریمحور، همراه با نوآوری مستمر، توجه زیادی دارد. نیاز به مدیریت دانش براساس رشد ادراک جامعه تجاری، از این واقعیت سرچشمه میگیرد که دانش در عملکرد سازمانی و دسترسی به مزیت رقابتی پایدار، عنصری مهم تلقی میشود.
مدیریتدانشسازمانییکیازمهمترین عواملموفقیتشرکتها درشرایطرقابتیوعصراطلاعاتاست. اهمیتاینموضوعبهحدیاستکهامروزهشماریازسازمانها، دانشخودرااندازهگیری میکنندوبهمنزله سرمایهفکریسازمانونیزشاخصیبرایدرجهبندی شرکتهادرگزارشهای خودمنعکس میکنند.
اینموسسهها، استقرارمدیریتدانشدرسازمانرا بهمثابهراهبردسازمان، ضروری میدانند.
مدیریت دانش بخشیضروریواساسیدرموفقیتسازمان، دامنه گستردهای ازایدههای سازمانی، شاملنوآوریهای راهبردی، اقتصادی، رفتاریومدیریتیرادربرمیگیرد. درجهانامروزکهتولیدکالاهاوارائه خدماتبهشدتدانشمدارشدهاند،داشتن دانشکلیدیبرایکسبمزیترقابتیبهشمارمیرود.
در ادامه به تحلیل تاثیر مدیریت دانش بر محیط کسبوکار سازمانها میپردازیم.
تعریف مدیریت دانش
تعریف ساده از مدیریت دانش عبارت است از برانگیختن افراد به تسهیم دانش خود با دیگران. تعریف جامع و قابلقبولتری از مدیریت دانش توسط پت ریش ارائه شده است که عبارت است از مدیریت دانش، کسب دانش درست، برای افراد مناسب، در زمان صحیح و مکان مناسب است، به گونهای که آنان بتوانند برای دستیابی به اهداف سازمان بهترین استفاده از دانش را ببرند.
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است. تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود: مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد. کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف میکند: فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضا و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد.
تعریف محیط کسبوکار
منظور از محیط کسبوکار، عوامل موثر بر عملکرد بنگاههای اقتصادی است که مدیران یا مالکان بنگاهها نمیتوانند آنها را تغییر داده یا بهبود بخشند. در تعریفی دیگر گفته شده است که محیط کسبوکار مجموعهای از سیاستها، شرایط حقوقی، نهادی و مقرراتی است که بر فعالیتهای کسبوکار حاکماند. ثبات اقتصاد کلان، کیفیت زیرساختهای کشور، کیفیت دستگاههای اجرایی، نظام وضع قوانین و مقررات، هزینه و امکان دسترسی به اطلاعات و آمار، فرهنگ و کار و عوامل دیگری از این دست، از عواملی هستند که عملکرد واحدهای اقتصادی را تحتتاثیر قرار میدهند، در حالی که مدیران واحدهای اقتصادی نمیتوانند تاثیر چندانی بر آنها بگذارند.
مزایای استفاده از روش مدیریت دانش از نظر مشتریان، سازمانها و شرکتها
استفاده از اصول مدیریت دانشباعث میشود کارمندان هنگامی که در حال جستجوی اطلاعات و افزایش مهارت خود هستند، در زمان صرفهجویی کنند و از اینرو این طیف افراد، تمرکز بیشتری روی تخصص خود خواهد داشت. علاوه بر این، کارمندان فوق با تکیه بر اقدامات موثر اشاره شده در مدیریت دانشقادر خواهند بود بلافاصله به منابع گستردهتری از اطلاعات دست پیدا کنند و از اینرو، تصمیمات هوشمندانهتری اتخاذ کنند. بنابراین با تکیه بر این اصول، عملکرد و قابلیتهای این طیف کارمندان به طور ملموسی افزایش خواهد یافت.
مزایای استفاده از روش مدیریت دانش از نظر مشتریان، سازمانها و شرکتها را این طور تبیین کرده است:
مدیریت دانش به افراد مستقل مزایای زیر را ارائه میکند:
- به آنها کمک میکند با اتخاذ تصمیمات هوشمندانهتر و حل مشکلات خود، در زمان صرفهجویی کنند و در زمان کمتری وظایف خود را به جای آورند.
- در آنها احساس تعلق به مجموعه کل سازمانیشان را ایجاد میکند.
- به آنها کمک میکند تا اطلاعاتشان بهروز باشد.
- برای کمک به آنها، چالشها و فرصتهای زیادی را در اختیارشان قرار میدهد.
مدیریت دانش به جامعه شرکتهای به هم پیوسته مزایای زیر را ارائه میکند:
- مهارتهای حرفهای را در آنها تقویت میکند.
- مشاورههای نظیر به نظیر را در آنها ترویج میکند.
- همکاریها و شبکهسازیهای موثر را بین آنها تسهیل میکند.
- منشور اخلاق حرفهای که اعضای آنها میبایست به آنها پایبند باشند را به آنها ارائه میکند.
- یک زبان رایج را برای آنها به ارمغان میآورد.
مدیریت دانش به سازمانها نیز مزایای زیر را ارائه میکند:
- یک راهبرد و استراتژی اصولی را در اختیار آنها میگذارد.
- مشکلات و چالشهای اصلی آنها را به سرعت حل میکند.
- مثالها و نمونههای عینی را در اختیارشان قرار میدهد.
- مهارتها و دانش آنها را در زمینه سرویسدهی وتولید محصولات افزایش میدهد.
- ایدههای آنها را به طور متقابل بین یکدیگر به اشتراک میگذارد و فرصتهای مناسبتری را در اختیار نوآوران قرار میدهد.
- سازمانها را نسبت به رقبا، پیش میاندازد.
- حافظه سازمانی را در آنها ایجاد و تقویت میکند.
اما مدیریت دانش و محیط کسبوکار ارتباطی تنگاتنگ و دوسویه با یکدیگر دارند، تا جایی که محیط کسبوکار به عنوان یکی از عوامل حیاتی موفقیت و همچنین از عوامل مهم برای ایجاد استراتژی مدیریت دانش و پیادهسازی مدیریت دانش محسوب میشود.